ادعیه

شرح دعای عهد

دعای عهد

متن

این دعا در زمره ادعیه منقول از حضرت امام صادق(ع)است که حراست از آن و ذکر مداومش در عصر غیبت تاکید شده است. عالم جلیل ، میرزا محمدبن حسن بن ملاعلی هرندی در سال ۱۲۸۷ ق آن را شرح نموده است و برادر محترم جناب آقای «حسین درگاهی » تصحیح مجدد آن را عرضه داشتند.
«و اجعله اللهم مفزعا لمظلوم عبادک وناصرالمن لایجد له ناصراغیرک ومجددالماعطل من احکام کتابک و مشیدا لما ورد من اعلام دینک و سنن نبیک (ص)»
و قرار فرما، امام(ع) را خداوندا! پناه از برای ستم شده بندگان خود و یاری کننده ای مر کسی را که نمی یابد، از برای خود یاری کننده ای غیرتو و تازه کننده ای مر آن چیزی را که معطل گذاشته شده از احکام کتاب تو; که قرآن باشد. و محکم کننده ای مر چیزی را که وارد شده از علامات دین تو و طریقهای پیغمبر تو – درود فرستد خدا بر او وبر آل او.
و «مفزع بودن » آن حضرت برای مظلومان عباد، به آن است که بعد از ظهور ، سلطان ملک و دادخواه خواهد شد. پس به عرض مظلومین می رسد و داد ایشان را از ظالمان ایشان می گیرد و به این واسطه مظلومین هم ، همیشه رو به او می آورند و دادخواهی خود را نزد او می برند و پناه به او می جویند و ناصر بودن آن حضرت هم برای بی ناصران، به واسطه قدرت او است. زیرا، کسانی که ناصر ایشان به جز خدا نیست، همه کس عاجز از یاری ایشان است و گر نه روا بود که غیر خدا هم یاری ایشان را بنماید و در محل خود مبرهن است که چیزی روا نیست که در مقامی در آید، مگر آن که در عین آن مقام باشد. پس عدم نصرت غیرخدا، مستلزم عجز از نصرت است. پس ناصر، منحصر در خدااست و از این جهت نصرت خدا از او متمشی می شود.
و ممکن است که بگوییم: عدم نصرت غیرخدا، صفت نقص است و نصرت ، کمال است. پس اول از خدا صادر می شود و بعد از امام، مثل سایر صفات افعال خداوند.
و علی ای حال; شبهه نیست که امثال این صفات در حقیقت ، حالتی است از متصف به آنها، که همیشه با او هست; خواه در ظاهر به حسب اسباب ظاهره، به ظهور برسد و خواه نرسد. و از این جهت است که خداوند قادر و عالم است، پیش از وجود مقدور و معلوم . بلکه پیش از ایجاد قدرت و علم (۱) . پس امام هم مفزع و ناصر مظلومان و بی ناصران هست. اگر چه ظهور این دو صفت از او بعد از ظهور و مفزعیت و نصرت باشد.
بلی، چون مقصود آن است که; «خداوندا! آن حضرت را ظاهر فرما، تا آنکه ، چنین و چنان شود» ، لهذا اتصاف او به این دو صفت به نفس ظهور او خواهد بود و قبل از آن و بعد از آن را اعتباری نیست; اگر چه حقیقت در هر حال موجود باشد. بلکه در نفس داعی باشد که به این دعا مدعی استعداد اجابت شده و از اینجا معلوم می شود که صدق و کذب در این ادعا هم ، نظیر فقرات سابقه می آید.
و اما مقصود از «تجدید احکام معطله از کتاب » که قرآن است، آن است که قرآن حاوی بر جمیع احکام کلیه و جزئیه هست; چنانکه خداوند فرموده:
«ما فرطنا فی الکتاب من شی ء». (۲)
و شبهه نیست که بسیاری از آنها مخفی است و اسرار محسوب است و وقت ظهور آنها، زمان ظهور امام است. پس قبل از ظهور او معطل و بی حاصل است و به ظهور امام، ظاهر و معمول به فیما بین مؤمنین می شود. پس گویا تجدید و تازه می شود، بعد از آنکه اثر آنها محو و منسی شده باشد، به سبب رفتن پیغمبر و ائمه: از دنیا و غیبت امام حی.
و بالجمله; قرآن جامع کل حقایق است و لکن بسیاری از آنها در آن مخفی است و سبب خفا آنها، عدم وجود و ظهور رسول و ائمه: است، در ظاهر و در زمان ظهور امام عصر (ع) ظاهر می شوند. پس اسرار هم ظاهر می شوند و از ای%

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا