ادعیه

شرح و بررسی دعای افتتاح

دعای افتتاح

سید بن طاووس در كتاب «ألاقبال بالأعمال الحسنه» به سند خویش این دعا را از كتاب دعاى ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمرى رضى‏اللّه عنه نقل كرده و مى‏نویسد: در این كتاب دعاهاى بسیارى وجود دارد كه ابوجعفر محمدبن عثمان به خواندن آن اهتمام داشته است.

سّیدبن‌طاووس در کتاب “الاقبال بالاعمال الحسنه” به سند خویش این دعا را از کتاب دعای ابوجعفر محمد بن ‌عثمان‌بن‌سعید عمری رضی‌الله عنه نقل کرده، که در شبهای ماه رمضان خوانده می‌شود.

سیدبن طاووس مى‏گوید: «من از آن كتاب دعاهاى فراوانى را نسخه‏بردارى كردم و از جمله آنها همین دعاى افتتاح است كه در شبهاى ماه رمضان خوانده مى‏شود.۱ نگارنده مى‏گوید گرچه این دعا بر حسب ظاهر از امام معصوم(ع) نقل نشده است لكن با توجه به این كه ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمْرى از نُوّاب خاص۲حضرت بقیّه‏اللّه روحى له‏الفداء بوده و به خواندن این دعا مداومت داشته و نیز با توجه به مضامین عالیه دعا و اعتماد مرحوم سید بن طاووس، مى‏توان اطمینان پیدا كرد كه این دعا از ناحیه مباركه امام عصر(عج) و یا از سایر معصومین(علیهم السلام) به دست ایشان رسیده باشد . والله العالم.

نام دعا

دعاى افتتاح در شبهاى ماه مبارك رمضان قرائت مى‏شود و این دعا داراى مضامین عالیه از حمد و ثنای الهى و راز و نیاز عارفانه و صلوات و درود بر معصومین(علیهم السلام) و در پایان، دعا براى ظهور باهرالنور حضرت مهدى ارواحنا له‏الفداء و تشكیل حكومت كریمه آن امام همام است و ترجمه و شرح آن با زبان ساده براى عموم مؤمنان مفید است تا در هنگام قرائت به مفاهیم آن توجه داشته باشند و با حضور قلب با خدا راز و نیاز كنند و با عرفان و شناخت بیشتر و با صفا و اخلاص در پیشگاه ربوبى عرض حاجت نمایند .

ضمنا باید دانست هر چند خداوند سبحان اذن داده است كه ما همه چیز را از كوچك و بزرگ از او بخواهیم ولى شایسته است كه مطالب و هدفهاى عالى را در اولویت قرار داده و حاجتهاى كوچك و ناچیز را در مرتبه دوم از او درخواست كنیم كه در پیشگاه شخص بزرگ از كوچك و خُرد آغاز كردن زیبنده نیست .

بخشهای مختلف دعا

دعای افتتاح از سه بخش کلی تشکیل می‌گردد که

نخستین بخش آن حمد و ثنای الهی می‌باشد، بسیاری از معارف دینی به زبان حمد و ثنا و تسبیح و راز و نیاز و سوز و گداز بیان می‌شود. در این بخش واژه‌های حمد، مدح، ثنا و تسبیح بیش از نوزده بار تکرار می‌شود. و در واقع این بخش چگونگی راز و نیاز با خدا را در زبان دعا به ما آموزش می‌دهد .

بخش دوم دعا: صلوات بر محمد و آل و محمد با اوصاف ویژه .

بخش سوم: به مساله انتظار فرج و شکایت از غیبت حضرت ولی عصر عجل الله و زیادی دشمنان و کمی دوستان و آرزوی دولت کریمه و آمادگی برای جانفشانی و خدمت در آن دولت می‌پردازد و در آخر با دعای نصرت و عزت برای مسلمانان به پایان می‌رسد .

این دعا، «افتتاح» است. زیرا، این دعا با حمد و ثناى الهى اینگونه آغاز مى‏شود: «اللهم انى افتتح الثناء بحمدك … . بار خدایا من ثناى تو را با حمدت آغاز مى‏كنم .
اِنّی اَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِكَ َ اَللّـهُمّ

خدایا من ستایش را بوسیله حمد تو مى گشایم

نام دعا از همین فراز اول گرفته شده افتتاح یعنی گشودن، باز کردن. چه چیز را قرار است آغاز کنیم؟ ثنا را. ثنا یعنی ستایش. ثنا را با چه آغاز خواهیم کرد؟ با حمد خداوند. حمد یعنی چه؟ یعنی ستایش! اما ستایش خاص. حمد یعنی ستایش کسی که کاری را از روی اختیار انجام داده اما مدح از حمد عام تر است. شما زیبایی گل را مدح می کنید اما حمد نمی کنید زیرا گل در این زیبایی از خود اختیاری ندارد .

ما که آفریده‌ی خداوندیم باید او را به نحوی ستایش کنیم که خود فرموده همچنان كه در حدیث مورد اتفاق شیعه و سنى از رسول خدا (ص) رسیده كه مى گفت : «لا احصى ثناء علیك ، انت كما اثنیت على نفسك» (پروردگارا من ثناء تو را نمى توانم بشمارم، و بگویم، تو آنطورى كه بر خود ثنا كرده اى). امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: استر پدر من گم شد (استر: حیوانی که سوار آن می‌شوند), ایشان گفتند كه اگر حق تعالى , آن حیوان گـم شـده را بـه مـن بـاز رسـانـده او را آنطور سـتـایش می كنم كه پسندیده‌ی مقام جلال او باشد. زمان کوتاهی نگذشت که استر را یافتند و با زین و لجام حاضر ساختند. امام سوار شدند و حاضران مـتـرصد بودند كه ببینند ایشان خدا را چگونه ثنا می‌گوید؟ ایشان فقط فرمودند الحمدللّه و هیچ جمله‌ی دیگری نگفتند. یـكـ نفر از امام پرسید كه : یابن رسول اللّه , شما شرط كرده بودید كه بعد از یافتن حیوان گمشده خداوند را ثنایى گویید كه موجب رضاى او شود و لایق كبریاى او باشد و جـز به كلمه الحمدللّه تكلم نفرمودید؟ فرمودند كه با این كلمه طیبه همه ثنا و ستایش ها را نثار بارگاه عزت وى كردم.

فصرت ادعوك آمنا و اسئلك مستأنسا لا خائفا ولاوَجِلاً مُدِلاًّ علیك فیما قصدت فیه الیك فان ابطأ عنى عَتَبْتُ بجهلى علیك و لعل الذى أبطأ عنى هو خیرلى لعلمك بعاقبة الامور …

در این بخش از دعا مى‏گوییم: پروردگارا لطف و رحمت تو موجب شده كه من با این همه گناه با آرامش خاطر تو را بخوانم و با احساس محبت و انس از تو حاجت بخواهم بى‏آنكه بیم و هراسى به خود راه دهم در حالى كه مقصودم را عاشقانه و با ناز و كرشمه با تو در میان مى‏گذارم و اگر حاجتم دیر آید، از روى نادانى با عتاب و خطاب با تو چون و چرا مى‏كنم. با این كه ممكن است دیر شدن اجابت به سود من باشد، زیرا سرانجام كارها را تو مى‏دانى و من از اسرار عالم آگاه نیستم و از آینده چیزى نمى‏دانم .

ز حمد و ثنای الهى و راز و نیاز عارفانه و صلوات و درود بر معصومین(علیهم السلام) و در پایان، دعا براى ظهور باهرالنور حضرت مهدى ارواحنا له‏الفداء و تشكیل حكومت كریمه آن امام همام است و ترجمه و شرح آن با زبان ساده براى عموم مؤمنان مفید است تا در هنگام قرائت به مفاهیم آن توجه داشته باشند
هر چند لطف خداوند اقتضا دارد كه ما هیچ گاه از درگاهش نومید نباشیم و همواره با امیدوارى عرض حاجت كنیم ولى باید

دعا و توسل و زیارت

بدانیم كه لطف او با حكمت و مصلحت همراه است و بسیارى از تقاضاها و حاجتهاى ما به صلاح ما نیست زیرا این عالم، عالم ماده و عالم تضاد و تزاحم است و چه بسیار چیزها كه در محدوده تزاحم و تضاد نه به صلاح ما و نه به صلاح دیگران است و چه بسا در این محدوده امكان وجود ندارد البته خدا دعاى ما را بى‏پاسخ نمى‏گذارد و بى‏درنگ لبیك مى‏گوید و اگر خواسته ما را نمیدهد ولى براى ما پاداشى بزرگ مقدر مى‏فرماید و براى روز گرفتارى (روز قیامت) ما ذخیره مى‏كند .

نخست: خدا را خواندن و او را صدا زدن و اسماء صفاتش را به زبان آوردن. دوم: از او حاجت خواستن. در بعد نخست هیچ دعایى و هیچ ندایى بى پاسخ نمى‏ماند. اما بعد دوم دعا ممكن است گاهى به تأخیر بیفتد .

در این بخش از دعا مى‏توان به چند نكته اشاره كرد:

الف) ادب دعا: كه مبادا لطف و عنایت الهى سبب شود كه ما ادب دعا و ادب حضور را فراموش كرده و در برابر پروردگار خود را طلب‏كار بدانیم زیرا ما هیچگونه حقى بر خداوند نداریم كه آن را مطالبه كنیم .

ب) آنكه دعاهاى ما بى پاسخ نمى‏ماند و وعده الهى به مقتضاى (اذا سئَلَكَ عِبادى عَنّى فإنّى قریبٌ أجیبُ دَعْوةَ الداعِ إذادَعانِ…» عملى خواهد شد .

ج) آنكه مبادا تأخیر در پاسخ سبب نومیدى شود چون بعضى از خواسته‏هاى ما به صلاح ما نیست و خدا صلاح ما را بهتر مى‏داند و آنرا به آینده موكول مى‏كند و این آینده ممكن است روز قیامت باشد چه بسا تقاضایى كه در دنیا عملى نیست، زیرا دنیا دار تزاحم است و بندگان خدا گاهى چیزهاى متضاد مى‏خواهند كه در محدوده این عالم و در جهان ماده قابل تحقق نیست و به قول شاعر :

هر كه نقش خویشتن بیند در آب برزگر باران و گازر آفتاب

دو دشمن هر یك پیروزى خود و شكست حریف را مى‏خواهند و جمع پیروزى و شكست براى هر دو امكان ندارد پس خداوند دعاها را بر طبق حكمت و نظام احسن مستجاب مى‏فرماید و در صحنه تزاحم دعاى مؤمنان با پاداش نیك و دعاى كافران با پاداش متناسب به اجابت مى‏رسد و احیانا اگر براى كافران در ظاهرپیروزى دیده مى‏شود این پیروزى به خیر آنها نیست. و این گونه رخ دادها ممكن است در واقع براى مؤمنان آزمایش و براى كافران و املاء و استدراج باشد خداوند در قرآن مى‏فرماید :

والذین كذّبوا بآیاتنا سنستدرجهم من حیث لا یعلمون

آنانكه آیات ما را تكذیب كنند آنها را به تدریج نابود مى‏كنیم .

و نیز مى‏فرماید:

ولایَحْسَبَنَّ الَّذینَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلى لَهُم خیرٌ لانفسهم إنَّما نُملى لهم لِیَزدادوا إثْما و لَهُم عذاب مهین

كافران گمان نكنند كه این مهلت چند روزه به سود آنها است ما آنها را مهلت مى‏دهیم تا به گناه خویش بیفزایند و گرفتار عذابى دردناك شوند .

در برابر اگر مؤمنان دچار درد و رنج مى‏شوند براى آن است كه سره از ناسره (خالص از ناخالص) جدا شود و مؤمنان مخلص از پاداش بیشتر بهره گیرند .

پس دعا و درخواست مؤمنان هیچگاه بى پاسخ نمى‏ماند. در روایات اهل بیت علیهم‏السلام آمده است كه مؤمنان در روز قیامت با پاداشهاى بزرگى روبرو مى‏شوند كه خود نمى‏دانند پاداش كدام عمل آنها است به آنها گفته مى‏شود كه این پاداش دعاهایى است كه در دنیا به اجابت نرسید و خدا آنرا براى روز نیاز و تنگدستى شما ذخیره كرده بود كه اینك به شما اعطا مى‏شود چنانكه در حدیثى از امام صادق (علیه‌‌لسلام) آمده است:

إنَّ المؤمنَ لَیَدْعُو اللّهَ عَزَّوَجلَّ فى حاجته فیقول الله عزوجل أخِّرُوا إجابته شوقا الى صوته و دُعائه فاذا كان یَومَ القیامة قال الله عزوجل: عبدى دَعَوْتَنى فأخَّرْتُ إجابَتَك و ثَوابَكَ كذا و كذا و دَعَوْتَنى فى كذا و كذا فَأخَّرت إجابَتَك و ثَوابَكَ كذا و كذا، قال: فَیَتَمَنَّى المُؤمنُ انه لم یُسْتَجَبْ له دعوة فى الدنیا مما یرى مِنْ حُسْنِ الثواب

براستى مؤمن خداى عزوجل را درباره حاجت خود مى‏خواند و خدا دستور مى‏دهد اجابت او را به تأخیر اندازید بخاطر شوقى كه به آواز او دارم آنگاه كه روز قیامت شود خدا مى‏فرماید اى بنده من تو مرا خواندى (دعا كردى) و من اجابتت را به تأخیر انداختم اینك ثواب و پاداش توچنین و چنان است، و باز در باره فلان چیز و فلان چیز مرا خواندى و من اجابتت را به تأخیر انداختم و پاداش تو چنین و چنان است آنگاه مؤمن آرزو مى‏كند كاش هیچ دعایى از او در دنیا اجابت نشده بود بخاطر ثواب و پاداش نیكى كه مى‏بیند.

لطف و رحمت تو موجب شده كه من با این همه گناه با آرامش خاطر تو را بخوانم و با احساس محبت و انس از تو حاجت بخواهم بى‏آنكه بیم و هراسى به خود راه دهم در حالى كه مقصودم را عاشقانه و با ناز و كرشمه با تو در میان مى‏گذارم و اگر حاجتم دیر آید، از روى نادانى با عتاب و خطاب با تو چون و چرا مى‏كنم. با این كه ممكن است دیر شدن اجابت به سود من باشد، زیرا سرانجام كارها را تو مى‏دانى و من از اسرار عالم آگاه نیستم و از آینده چیزى نمى‏دانم
پس هیچگاه از دعا خسته نشوید و همواره خدا را بخوانید كه لطف پروردگار مرهون دعاهاى شما است چنانكه مى‏فرماید: قل ما یعبأبكم ربى لولا دعاؤكم؛ بگو اگر دعاهاى شما نباشد پروردگار من به شما عنایتى نمى‏كند.

دعا

دعا نشانه بندگى و وسیله عروج بنده به سوى خدا است. با دعا و راز و نیاز ونماز انسان به معراج مى‏رود و به خدا نزدیك مى‏شود و سرّ نماز و حقیقت آن دعا است كه صلوة در اصل به معنى دعا و دعا مغز عبادت است نماز وسیله تقرب هر انسانِ پرهیزكار به خدا است .

فلم ارمولىً كریما اصبر على عبدلئیم منك على یا رب، انك تدعونى فاولى عنك و تتجبب الىّ فاتبغض الیك و تودّد الى فلا اقبل منك كان لى التطول علیك فلم یمنعك ذلك من الرحمة لى و الاحسان الىّ والتفضّل علىّ بجودك و كرمك فارحم عبدك الجاهل وجد علیه بفضل احسانك انك جواد كریم.

خدایا! من هیچ مولاى كریمى را شكیباتر از تو نسبت به بنده لئیم و بخیلى مانند خود ندیده‏ام. پروردگارا! تو مرا مى‏خوانى و من از تو روى مى‏گردانم. تو به من محبت مى‏كنى و من دشمنى، تو نسبت به من اظهار دوستى و مودت مى‏كنى و من پذیرا نیستم گویا كه من بر تو منتى و حقى دارم ولى تمام این برخوردهاى ناشایست من، تو را از رحمت و نیكى و تفضل نسبت به من باز نمى‏دارد. خدایا! رفتار من از روى نادانى است پس بر بنده نادانت مگیر و او را مشمول رحمتت قرار داده و با فضل و احسان و كرمت با او رفتار كن كه تو جواد و كریمى.

و بعد در ادامه می فرماید:

الحمدلله مالك الملك مجرى الفلك مسخّرالریاح فالق الاصباح دیان الدین رب العالمین

در این بخش از دعا مى‏گوییم سپاس خداى را كه مُلك جهان از آن او و نظام عالم با تدبیر و اراده او سامان مى‏یابد. كشتى‏ها در دریاها به اراده او در جریان است و بادها با تسخیر وى در نوسان است. اوست كه سینه افق را شكافته و روشنایى بامداد را از آن بیرون مى‏آورد(و تاریكى شب را به روشنى روز تبدیل مى‏كند) خدایى كه قانونگذار و آغازگر دین و شریعت است. نظام تكوین و تشریع از سوى او و قانون دین و شریعت از جانب او تنظیم و تدوین مى‏شود زیرا او رب‏العالمین و پروردگار جهانیان است.

این بخش از دعا در ارتباط با ربوبیت آفریدگار است از این رو با صفت رب العالمین پایان مى‏یابد .

: چگونگی رابطه عبد با حق!

پس از بیان ابتدائی برخی از اوصاف جمالیه و جلالیه حق‌تعالی در دعای شریف افتتاح، رابطه عبد با حق‌تعالی به این‌گونه بیان می‌شود:

خدایا! تو در دعا کردن و خواستنت به من اذن دادی.

برای ایجاد ارتباط با حق‌تعالی، باید تحولاتی در نفس عبد حاصل بشود که این تحولات در قالب این الفاظ بیان‌شده است و محور دعا و در حال دعا قرار گرفتن همین تحولات است، که انسان بتواند انسی با حق‌تعالی بگیرد لذا این تعبیر تعبیر خیلی لطیفی برای ایجاد انس باخدای متعال است، در روابط دوستانه بین افراد و شخص بزرگی که می‌خواهیم موردعنایت او قرار بگیریم شخصی که دارای مرتبه پایین‌تر است گاه تعبیراتی به کار می‌بندد تا نظر او را به خویش جلب کند، این‌گونه مسائل در دعاها و مناجات معصومین (علیهم‌السلام) نیز فراوان قابل‌رؤیت است آن‌هم با تعبیرات بسیار لطیف که این تعبیر هم یکی از آن تعابیر است که در قالب واقعیت این‌گونه اظهار می‌کند.

دعا و اذن تشریعی حق متعال نسبت به انسان

این‌که گفته می‌شود خدای متعال اذن داده است که فلان موجود فلان اثر را از خودش نشان بدهد، این اذن تکوینی است و معنایش این است که خدای متعال این موجود را به‌گونه‌ای آفریده است که با موجود دیگری در ارتباط است این نحوه ارتباط را او ایجاد کرده که این اثر با شرایط خاصی از او ظهور پیدا کند و این موجود هم متأثر بشود، باید حکم اذن تکوینی را با اذن‌های تشریعی و اعتباری تفکیک کنیم خداوند تبارک‌وتعالی یک اذن تکوینی نسبت به سؤال از حق‌تعالی به همه موجودات داده است «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» و موجوداتی را که عین فقر هستند، عین سؤال آفریده است و آن سؤال جوابی هم دارد که جوابش هم از ناحیه خدای متعال است و «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» جوابش است؛ در آیه دیگری هم به تعبیر دیگری این را بیان می‌کند «وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ» و نفس دعا به دعای تکوینی عام که همه موجودات به‌گونه‌ای آن را دارا هستند و دعای تکوینی خاص که انسان به خاطر شرافتش به آن اختصاص می‌یابد تقسیم می‌شود، مرتبه دعای تکوینی انسان با مرتبه دعای تکوینی موجودات تفاوت دارد چراکه به او تشریعاً هم اجازه دعا داده‌شده است و تعبیر شریف «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم‏» اجازه تشریعی بر دعاست، که راه را بر بنده باز می‌کند تا این ارتباط را برقرار کند، که اگر سؤال شد چرا مرا خواندی؟ می‌گوید: خودت فرمودی ادعونی، بنابراین همین‌که انسان توجهی به خدای متعال پیدا کرد که از او چیزی بخواهد و او را بخواند، بفهمد اذن آمده است و نباید توقع داشته باشیم که حال خاصی برای ما پیش بیاید تا من از خدای متعال سؤال و شروع به دعا کنم، البته این اذن دارای مراتبی است، منتها باید از مرتبه ضعیف آن شروع کنیم و قدر بدانیم تا مراتب بالاتر آن نیز محقق شود.

اذن دخول به مشاهد مشرفه

در رابطه با اذن دخول به مشاهد مشرفه نیز باید به چنین نکته‌ای توجه داشته باشیم برخی افراد حالت خاصی دارند که تا مثلاً صدایی نشنوند و یا تا حال خاصی برایشان پیدا نشود، وارد حرم نمی‌شوند البته این مطلب به لحاظ حال این شخص درست است اما این حال برای همگان موجب تجویز نیست بلکه می‌گویند همین‌که آمدی و به فکر زیارت افتادی و مشقات سفر را هم متحمل شدی یک‌مرتبه‌ای از اذن ورود به مشاهد مشرف‌هاست و باید وارد شوم، لذا در روایات زیارت امام حسین (ع) آمده است که شخص با همان گرد راه که از راه می‌رسد وارد حرم بشود و حال مسکنت و کوچکی و انکسار و خاک آلودگی داشته باشد.

کار خوبی که به ذهن می‌رسد الهام الهی است

به‌هرحال باید انسان در هر امری به‌مقتضای خودش حرکت کند، اگر شما می‌خواهید به مناسبتی نماز بخوانید و توجهی هم دارید، با این خصوصیات انزجار روحی از نمازخواندن ندارید، همین‌که به نماز توجه کردی و شرایط دیگرش هم هست، نماز را بخوان و باقی مطلب باخداست و من چه‌کاره هستم؟ من باید این‌ها را تحصیل کنم و بعد وارد بشوم! خیر، همین شرط را به کار ببند، «وَ قالَ ارْكَبُوا فيها بسم‌الله مَجْراها وَ مُرْساها» در کشتی بنشین، دیگر خداست که باد را می‌فرستد، شما بسم‌الله را بگو، چون نکته مهم همین است و از بیانات نورانی اهل‌بیت (ع) استفاده می‌کنیم که آن کار خوبی که به ذهن رسید الهام الهی است و ما از این الهام استفاده کنیم خداوند متعال راه‌های دیگر را هم باز می‌کند، چراکه گاهی انسان نکته‌ای از بزرگی در ذهن دارد و نوعاً نمی‌توانیم خود را با نکته آن بزرگ منطبق کنیم و آن حال و خصوصیت برای ما حاصل نمی‌شود بنابراین از اصل مسئله بازمی‌مانیم، لذا کسانی که گاهی شرح‌حال بزرگان را می‌نویسند باید این نکته را در حاشیه نقل کنند که این حال مختص بزرگی با چنین خصوصیتی است و نباید برای دیگران جنبه الگویی پیدا کند که من هم ادای آن بزرگ را دربیاورم و از انجام کارهای خوب دیگر محروم می‌ماند.

متوجه این نکته باشیم که دستوراتی که اهل‌بیت (ع) دارند برای همگان است منتها به لحاظ حالات و درکهای افراد این دستورات عمق پیدا می‌کند «أَقِمِ الصَّلاة» برای همگان است اما علی (ع) از این «أَقِمِ الصَّلاة» یک‌چیزی می‌فهمد و اقامه واقعی دارد و من هیچ‌چیزی!

به مناسبتی با برخی از دوستان به نجف اشرف مشرف شدیم، در حالات برخی از بزرگان خوانده بود که آن بزرگ بالای سر نمی‌رفت به او گفتم بیابرویم این حال برای آن‌هاست ما برویم و استفاده خود را ببریم آن بزرگ درکی پیداکرده و طبق آن درک و حالش ایجاب می‌کند که آن کار را انجام بدهد من که آن حال را ندارم، روایت هم داریم که در بالای سر نماز بخوانید، من از این هم محروم می‌شوم و درواقع نه از کلام آن بزرگ استفاده می‌کند و نه از تعبد به کلام اهل‌بیت (ع).

مراد از شنیدن خدای متعال چیست؟

«اللَّهُمَّ اذِنْتَ لِي فِي دُعائِكَ وَ مَسْأَلَتِكَ» این اذنی که از ناحیه خدای متعال آمده است که من می‌خواهم سؤال کنم، باید شرایطش را نیز در خود ایجاد کرد و دقت در سؤال داشت که چه سؤال می‌کنم، خدای متعال را چگونه می‌خوانم، رعایت این نکته بسیار مهم است، لذا در ادامه عرضه می‌شود «فَاسْمَعْ يا سَمِيعُ مِدْحَتِي»، ای خدا این مدح من را که در قالب دعا تو را مدح می‌کنم بشنو، شنیدن خدای متعال را قدری بررسی کنیم، بزرگانی این عقیده را دارند و در روایات بزرگان‌ هم آ مده است که «سمع» عمدتاً در بحث‌های کلامی از صفات فعل است، مانند بصر که در فعل ظهور می‌کند، با فعل ظهور می‌کند، صفات فعلیه این‌چنینی است که به‌نوعی درک نسبت به موجود برمی‌گردد، درک شنیدنی‌ها، این‌که در اینجا ما از خدای متعال تقاضا می‌کنیم تو بشنو، ما چه تقاضا کنیم یا نکنیم چنانچه کلامی از عبد صادر بشود علم خدای متعال در این موطن ظهور پیداکرده است و این علم فعلی است و احکام علم فعلی با علم ذاتی فرق می‌کند و در بحث کلام این بحث خیلی مهمی است و اگر انسان این مسئله را – فرق بین علم فعلی و علم ذاتی را – در بحث‌های معارف قرآنی و سنتی درک بکند بسیاری از مشکلات اعتقادیش حل‌شده است، اگر صدایی از عبد ظاهر بشود، علم فعلی حق به این صدا و شنیدنی ظهور پیداکرده است، خوب معنای این تقاضا چیست؟ به نظر می‌رسد که این تقاضا مطلب خاصی را بیان می‌کند یعنی خدایا! حال که من با این مدح و خواندن تو را ابراز می‌کنم، طوری بشود که تحولی در من ایجاد بشود که بفهمم توجه خاص تو به این دعا ظهور پیداکرده است، خود لفظ «فَاسْمَعْ» هم تقاضاست، ببینید با این بیان چقدر مسئله لطیف می‌شود، مثل‌اینکه شما بنده را نگاه می‌کنید اما حواستان جای دیگر است به‌حسب ظاهر گوشتان اینجاست، باید با یک بزرگی مقایسه کنیم حالا رابطه ظاهری را عرض می‌کنم که می‌گوییم آقا حواست اینجاست؟ می‌شنوی؟ این صدا ازنظر فیزیکی به گوش می‌خورد اما ازنظر واقعی این شنیدن واقع نشده است، چراکه توجه نیست، وقتی انسان با بزرگ و محبوبی برخورد می‌کند دلش می‌خواهد از جانب او عنایتی بشود معنای فاسمع این است که حالا که من در نزد تو اظهار عجز می‌کنم، تو به این عجز من عنایت کن و آن را بپذیر اینجاست که عرض کردیم، حال دعا حاصل می‌شود، حال دعا غیر از دعا خواندن است، انسان باید حال دعا را بگیرد تا آن دعا درجانش بنشیند.

وَ اجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِي

حضرت در این فقرات دعا بسیار لطیف سخن می‌گوید، هم واقعیات را بیان می‌کند و هم رابطه‌های عاطفی و قلبی را برقرار می‌کند، اینجا شنیدن باصفت سمیع مناسبت دارد، لذا می‌فرماید: یا سمیع، همچنین اجابت دعا باصفت رحیمیت خدای متعال مناسبت دارد؛ اگر سمع الهی آن‌چنان‌که شایسته است بخواهد در وجود عبد ظاهر بشود باید تحولی در وجود عبد حاصل بشود تا آن ارتباط قلبی برقرار شود، این تحول را خدای متعال ایجاد می‌کند و این تحول ظهور صفت رحیمیت خدای متعال است، کمال انسان است، آن‌وقت انسان با دعا تقاضایی هم دارد که خدایا این کار را هم بکن و این تقاضا در مرحله دوم قرار دارد و رعایت شرایط استجابت دعا عمدتاً برای همین بعد دوم دعاست که انسان تقاضایی دارد و می‌خواهد مورد استجابت قرار بگیرد وقتی این شرایط حاصل شد و استجابت تحقق پیدا کرد باز این حقیقت ظهور و رحیمیت خدای متعال در وجود عبد تحقق پیداکرده است.

باید متوجه این نکته بود که دعای بنده تأثیر در حق نمی‌گذارد و خدای متعال تأثیرناپذیر است، عزیز مطلق است، اگر یک امری به دنبال یک امری تحقق پیدا می‌کند به جهت آن ارتباط تکوینی است که خدای متعال بین موجودات در عالم برقرار می‌کند و این ارتباط تکوینی را در قالب سخن برای ما بیان می‌کند، در ما جنبه سائلیت آفریده است ما سؤال می‌کنیم این ارتباط تکوینی است و او هم عطا می‌کند، او دعا و حالت دعا و خواستن و خواندن را در ما ایجاد کرده است، و اجابت را هم بعدازآن محقق می‌کند، «وَ اجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِي» یعنی خدایا! تحولی در من ایجاد کن که خواندن ما واقعاً تحقق پیدا کند که بعدازاین خواندن، اجابت تو هم به دنبالش باشد.

وَ اقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتِي‏

دعاها گاهی کلی و گاهی جزئی است، «فَاسْمَعْ يا سَمِيعُ مِدْحَتِي» کلی است و این باید جزئی بشود «اجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِي» نیز به‌نوعی کلی است که با اوصاف شریفه خدای متعال مناسبت دارد و هر صفتی با یک حقیقتی، هر مقدار دعا جزئی بشود، اوصاف الهی هم به‌صورت جزئیه ظهور می‌کند، صفت غفاریت خدای متعال با لغزش مناسبت دارد، اما دعوت، دعا و… کلی است انسان خیلی چیزها می‌خواهد اما همین‌که طلب آمرزش گناه می‌کند مسئله جزئی می‌شود وصفت خاص الهی ظهور می‌کند به این نکات دقت داشته باشید، آن‌هم با یک عنوان خاصی از جانب خدای متعال، یعنی وقتی بنده بخشندگی خدای متعال را طلب می‌کند به‌صورت طلبکاری نیست که معامله دو طرفی باشد، معاملات ما هم این‌چنین است، عقود دو طرفی است اما ایقاعات یک‌طرفی است، اقاله یکی از ایقاعات است که مستحب است شخص در معامله‌ای که دارد و یک عقدی برقرارشده است، این امر ایقاعی را از خودش ظهور بدهد و طرف هیچ موجبی برای بر هم زدن معامله را ندارد و طلبکار هم نیست می‌گوید تو هم نخواهی معامله را به هم بزنی حق‌داری و از جهت حکم اولیه این معامله محکم و لازم شده است اما حالا این جنس دلم را نگرفته است، اگر خواستی یک‌طرف به هم بزن، من حق فسخ ندارم، همه از بین رفته است، اینجا هم این‌چنین است بنده در رابطه با حق‌تعالی مخصوصاً در مقام لغزش هیچ حقی ندارد و همه نسبت به همان لغزش حقوق بندگی را زیر پا گذاشته است و حقوق ربوبیت حق‌تعالی را هم نادیده گرفته است اما درعین‌حال خدای متعال به این بنده‌اش می‌فرماید: ما تبصره‌ای برای تو گذاشته‌ایم که اگر به این نکات دقت کنی، تقاضای به هم زدن یک‌طرفه معامله را داشته باشی، ما این کار را انجام می‌دهیم لذا عرضه می‌شود و «وَ اقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتِي‏» باصفت مبالغه و یا صفت مشبهه که صفت مشبهه دلالت بر ثبات می‌کند و غفاریت حق‌تعالی ثابت است که یک لطفی در این تعبیرات خوابیده است آن‌هم در اوقاتی که این اوقات هم حالت تضرع بنده را اقتضا می‌کند و هم لطف و عنایت خاص حق‌تعالی را، و آن‌هم شب‌های ماه رمضان است در این دعا همه این‌ها را که ملاحظه می‌کنید لطف این تقاضاها برای انسان بیشتر جلوه می‌کند.

تلخیص از کتاب شرح دعای افتتاح آیت الله مهدوی کنی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا