والد گرامی امام زمان علیه السلام در روز جمعه هشتم ربیع الاخر سال ۲۳۲ هجری قمری ولادت یافت زیرنویس آن سال و ماه و روز تولد آن حضرت را مختلف نقل کردهاند. مسعودی در اثبات الوصیة ولادت آن حضرت را سال۲۳۱ هجری، و مرحوم شیخ مفید ماه ولادت را ربیع اول و شیخ در مصباح دهم ربیع الاخر و شهید در کتاب دروس خود ولادت امام حسن عسکری(ع) را روز چهارم ربیع آخر میدانند(۱) و مرحوم کلینی در کافی ماه ولادت آن حضرت و ماه رمضان نقل کرده است.(۲)
امام حسن عسکری(ع) -امام هادی علیه السلام- ۱۶ ساله بود که امام حسن عسکری علیه السلام چشم به جهان گشود محل تولد پیشوای یازدهم شیعیان جهان مدینه بود و مادربزرگش زنی پاکدامن و نیک سیرت به نام حدیث که عدهای او را سوسن یا سلیل می خواندهاند سلیل در لغت به معنای برکشیده و نوشیدنی خالص میباشد از این رو نقل شده است هنگامی که مادر امام یازدهم بر امام علی النقی علیه السلام وارد شد آن حضرت به حدیث فرمود سلول بیرون کشیده شده از هر نوع آفت و فساد و پلیدی و نجاست است.(۳)
و در ادامه تاکید کرد به زودی خداوند متعال از نسل و فرزند عطا خواهد کرد که جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود همانطور که از ظلم و جور پر شده است .
سلیل از آگاهان و شایستگان است.(۴)
امام حسن عسکری (ع) از چنین مادری تولد یافت و کنیه آن حضرت ابا محمد القاب شریفش زکی و عسگری است و به آن حضرت و پدر و جد بزرگوارش ابن الرضا می گفتند. از امام حسن عسکری علیه السلام سخنان فراوان در قالب مواعظ و نصایح و تنها و احتجاجات به ما رسیده است که در کتب مربوطه مضبوط است. اگر به شرح مفصل بعضی از آنها پرداخته شود و ابعاد مختلف آن روشن گردد به قول معروف مثنوی هفتاد من کاغذ شود. در اینجا نمونهای از آن مواعظ را آورده و به شرح مختصر آن میپردازیم اما در پاسخ یکی از شیعیان که از آن حضرت درباره اختلاف بین شیعیان در خصوص امامت امام یازدهم سوال کرده بود چنین نوشت: مردم درباره من چند دسته اند(۵): یکی که راه نجات را شناخته، به حق تمسک کرده و به فر اصل درآمیخته اند، نه شک دارند ونه تردید، و غیر از من ملجا و پناه دیگر نمی شناسند، دسته دیگر آنان هستند که حق را از اهلش نگرفتهاند پس آنان مانند موج سوارانی هستند که وقتی دریا موج زند بر آشوب اند و چون آرام شود وبیا رامند و گروه سوم کسانی که دفع حق به باطل است، تو آنان را که به راست و چپ گرا ایند واگذار که چوپان اگر خواهد گوسفند را با کمترین تلاش گردآورد از پرده دری و ریاست طلبی بپرهیز که این خوی و مایه نابودی است.
دو واژه حق و باطل از واژه های کثیر الاستعمال آیات و روایات نظیر همین حدیث و محاورات روزمره مردم است از زبان عربی به فارسی نفوذ کرده و معادل فارسی ندارد. و اگر به نظریات لغت نویسان مراجعه شود این دو کلمه را مقابل یکدیگر دانسته و این دو ویژگی در یک شی با یک اعتبار معین و وحدت در سایر شرایط جمع نمی شود.
۱- عده حق را به معنای امر ثابت مستقر دانستند و بر این اساس باطل امر غیر ثابت و غیر مستقرشناخته می شود.(۶)
۲- به نظر ادیان دیگر حق در اصل به معنای مطابق واقع آمده است قرین صدق میشود و باطل ضد آن است.(۷) پس با این توصیف معنای حق مطابقت و وقوع شئی در محل خویش است .(۸)و این معنا بر همه مصادیق حق قابل تطبیق بوده و مطابقت آن با واقع با معنای آن به اثبات نیز سازگار است.
از این حیث به خوبی استفاده میشود که نظر شیعیان نسبت به امام حسن عسکری علیه السلام در زمان خود آن حضرت از یکپارچگی برخوردار نبوده و امام برای راهنمایی شیعیان به سوی حق و دو ساختن آنها از باطل مردم را به سه دسته تقسیم کرد: دسته اول حق بینانی هستند که جز به حق نمی اندیشند و جذب آن تمسک نمی جویند و همه قضاوت های خود را بر اساس آن تنظیم می کنند اینان فربه و عصر را با هم قبول کرده و بدان پایبند و فروغ را بر اساس اصول کشف و بدان عمل میکنند. به کتاب خدا و سنت پیامبر به عنوان دو اصل اساسی و حق مسلم و تاکیدات آن تو است به اهل بیت علیه السلام توجه ویژه داشته و مشروعیت کارهای خود را از آنان اخذ کرده پذیرش ولایت آنان را به عنوان ولایت الهی بر خود واجب نموده و به کمی و زیاد طرفداران حق نگاه نکرده و حق را با خود حق سنجیده و مخالف حق را یکسو و باطل انگاشتم و افراد را با حق سنجیده و راه آنان را با آن محک زده اند و رستگاران واقعی همین ها هستند زیرا با توجه به معنای لغوی حق مطابق واقع عمل میکنند.
دست دوم از مردم به توصیف امام حسن عسکری (ع) مسافران دریا را مانند که این مسافران با تلاطم دریا به شور میافتند و به اصطلاح موج سوارانی هستند که به امواج پیش میروند. و بدون در نظر گرفتن حق و باطل در جریانات سیاسی و اجتماعی موافق رود شنا می کنند و هیچگاه در جهت تغییر مسیر رود در نمی آیند در این صورت اگر مسیر رود در مسیر طبیعی باشند آنها را به اقیانوس عدل و حکمت میبرد و در غیر این صورت باتلاق جهل و گمراهی فرو خواهند رفت.
اینان با آرامش دریا خیال خود را از همه چیز راحت کرده ی خود می آرامند و خود را از جهتگیریها دور ساخته و بیتفاوت آن میشوند که برای آنان حق و باطل فرقی ندارد. دسته سوم کسانی اند که با تسلط شیطان بر آنان، ریاست و هدایت باطل را در دست میگیرد و با هست و مقام پرستی و پردهدری سعی در تحریک و بسیج دیگران در جهت انزوای حق می کنند و باطل را از انزوا خارج کرده و آن را علنی می سازند و محبوب جلوه می دهند.
مثلاً حیاط را با خجالت مقایسه کرده و با این استدلال که خجالتی بودن امر ناپسندی است را از جامعه دور ساخت و نوعی بی شرمی را در آن رواج می دهند. به همین دلیل است که امام میفرماید مقام پرستی و غیره انسان را به هلاکت رسانده و از مسیر حق و مطابق با واقع دور سازد. پس باطل بر خلاف حق آن چیزی است که در مقام محض ثبات ندارد و در فعل و قول به کار می رود. به همین جهت باطل در قضاوت عمومی مضمحل میشود و بشر در عین ابتلا به باطل به مضر و ناحق بودن آن حکم میکند. بر این اساس امام علی علیه السلام در کلام دیگری طرفداران حق را در نهایت پیروز و طرفداران باطل را منکوب میداند. امام علی علیه السلام می فرماید هیچ چیز حق را وا نگذاشت جز اینکه ذلیل شد و هیچ ذلیل حق را نگرفت جز اینکه عزت یافت.(۹)
از آنجا که هیچگاه خورشید پشت ابر نخواهد ماند و با از بین بردن حساسیت های موجود هر زمان چهره واقعی حق نمایان خواهد شد و زور و تسلط و حکم و بالاخره کارهای تبلیغاتی همگی در موضوع خاص کاهش پیدا خواهد کرد چهره حق جویان چون آفتاب درخشیدن خواهد گرفت و چهره سیاه باطل سیه رو تر خواهد شد. خداوند متعال در سوره اسراء آیه ۸۱ میفرماید: بگو حق آمد و باطل رفت به درستی که باطل زایل شدنی است. زهوق چنانکه در قانون گفته شده به معنای اضمحال و ناچیز شدن است ناگفته نماند: بعضی از باطل ها از بین میروند ناپدید می گردند و بعضی از آنها مثل دروغ و دزدی و غیره میشه می مانند ولی قضاوت بشری آن را تقبیح می کند و بد می داند، شاید مراد از ان الباطل کان زهوقا آن است که باطل در قضاوت فطرت بشری ناحق است.
چه کسی تصور می کرد روزی قضاوت تاریخ درباره بنی امیه و بنی عباس در برابر ائمه هدی علیه السلام قضاوت منفی خواهد بود و اکنون هیچ محقق منصفی نیست که معترف به عظمت شخصیت امام حسن عسکری علیه السلام باشد و حکام معاصر آن حضرت را مطرود نپندارند. پس باید که همه ما در همه اعصار حق را از طریق امام حق شناخته و در برابر آن تمکین میکنیم.
پاورقی:
۱– منتهی الامال شیخ عباس قمی صفحه ۱۰۱۶، منتخب التواریخ سید هاشم خراسانی صفحه ۷۲۸