ویژگیهای گروه باطل در عصر امام حسین (ع) و در آخرالزمان چیست؟
پاسخ :
کربلا شاهد حماسه و عرفان در یک طرف و جنایت و رذالت در طرف دیگر بود. در یک جبهه امام حسین علیهالسلام و عدهای از صالحان و پاکان روزگار و ولایتمداران قرار داشتند و در جبهه دیگر، یزید و گروه نفاق و دنیاپرست و سلطهگر صف بسته بودند. باطلگرایانی چون عمر بن سعد، ابن زیاد، شمر و … در برابر حقطلبانی چون ابوالفضل عباس، علی اکبر، حبیببن مظاهر و … به مصاف برخاستند و بزرگترین جنایت تاریخ بشری را رقم زدند.
ویژگیهای گروه باطل در عاشورا
چهره کریه و ننگین گروه باطل و شرّ را در عاشورا چنین میتوان ترسیم کرد:
نفاقگرایی
یکی از ویژگیهای بارز بنیامیه و ولایتستیزان، نفاق و دورویی، پذیرش مصلحتی و دروغین اسلام و شرک پنهانی و باطنی بود. این نفاق و خبث باطنی، منشأ بسیاری از رذالتها و کژیها بود. به همین جهت درباره بنیامیه و بهخصوص سپاه یزید آمده است: «آنان اسلام را نپذیرفتند؛ ولی در برابر آن تسلیم شدند و کفر خویش را پنهان داشتند و چون یاورانی یافتند، آن را آشکار ساختند.»
دنیاگرایی و حرامخواری
زرسالاران و دنیاگرایان، از محورهای عمده در تشکیل سپاه باطل در نینوا بودند؛ یعنی، یکی از انگیزهها و عوامل اصلی حرکت خصمانه آنها، مادیگرایی، دنیادوستی و دلبستگی فراوان به پول و ثروت بود و این نیز ناشی از حرامخواری و دنائت نفس بود. مستندات تاریخی گواهی میدهد که افرادی چون ابن سعد، به خاطر رسیدن به حکومت ری، ابن زیاد جهت تثبیت موقعیتش در کوفه و بصره و کوفیان نیز برای حفظ اموال خود و دستیابی به غنایم جنگی، به دشمنی با پیشوای عادل برخاستند.
امام حسین علیهالسلام به آنان فرمود: «ملئت بطونکم عن الحرام؛ شکمهای شما از حرام پر شده است.»
دینستیزی و دینفروشی
گروه باطل در واقعه طف، با اینکه به اسم دین و یاری آیین الهی به مبارزه با امام حق برخاستند و خود را «سپاهیان خدا» مینامیدند؛ اما در واقع امر، دین ستیزانی بیپروا و دینفروشانی فرومایه بودند که شریعت اسلام را ملعبه دست خود قرار داده و عمق کینه و دشمنی خود را با آیین اسلام و نبیمکرّم و عترت معصوم او بروز دادند. آنان با انحراف در آموزههای دین و انواع بدعتها و کفرورزیها، کمر به نابودی اسلام بسته بودند و قیام امام حسین علیهالسلام نیز برای نجات دین خدا از دست آنان بود.
در روایات آمده است: «آنان مال خدا (بیت المال) را دست به دست چرخانده و دین خدا را دستاویز فریب قرار دادند» و نیز: «آنان حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام ساخته اند.»
فسادگری و ناپاکی
گروه باطل در عصر امام حسین علیهالسلام در اوج پلیدی و فساد قرار داشتند و فسق و فجور آنها ـ بهخصوص یزید ـ شهره آفاق بود؛ آن هم کسی که تکیه بر مسند خلافت پیامبر زده و داعیهدار رهبری مسلمانان بود. چنین شخصی تمامی حرمتهای الهی را زیر پا گذاشته و از شرب و خمر گرفته تا زنا و قمار را مرتکب میشد!
درباره یزید و عمّال وی آمده است: «آنان، همواره همراه شیطان هستند. فرمان خدا را فرو نهاده و فساد را آشکار ساخته و حدود الهی را تعطیل کرده اند». امام حسین علیهالسلام فرمودند: «من چگونه با یزید بیعت کنم؛ در حالی که یزید مردی تبه کار است و فسق و فجور را علنی کرده است…»
ظلم و ستمگری
یزید و سرکردگان شریر او و پیشینیان فاسق او (چون معاویه)، ظلم و ستم خود را بر مؤمنان و صالحان ـ بهخصوص ولایتمداران ـ به اوج رسانده بودند و خون بیگناهان را بی امان بر زمین میریختند. به همین جهت امام حسین علیهالسلام علت قیام خود را، مبارزه با حاکم ستمکار وقت میدانست: «وقتی حاکمی ستمکار زمام امور جامعه را به دست گرفت و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کرد…باید با زبان و قلم و سلاح در برابر او بایستید.»
سلطهجویی و سلطنتمآبی
مهمترین هدف بنیامیه از پذیرش اسلام، رسیدن به قدرت و تکیه زدن بر مسند حکمرانی بود. آنان در این راه دست به هر جنایت و خیانتی زدند و چهره کریه سلطهطلب خود را زیر نقاب اسلام ظاهری، پنهان کردند. حاکم نابکاری چون معاویه، سلطنت را در اسلام، بنیان گذاشت و انسان فرومایهای چون یزید برای حفظ آن، حجت الهی و انسانهای پاک را به شهادت رساند و …!!
ابوسفیان به بنیامیه و سردمداران نفاق میگفت: خلافت را چون توپ به یکدیگر پاس دهید، سوگند به آن که ابوسفیان بدان سوگند میخورد، نه بهشتی در کار است و نه دوزخی!
شیطانگرایی و حقستیزی
جبهه ولایتستیز عصر حسینی، نه تنها تابع دین خدا و مطیع دستورات رسول خدا نبودند؛ بلکه طوق بندگی شیطان را برگردن نهاده و با ولایت عظمای الهی دشمنی کردند. آنان از جنود ابلیس بوده و در تحقق اهداف او گام بر میداشتند. راه شیطان، راه فریب، فساد، ستم، شهوت و نفاق و شرک است؛ به همین جهت امام حسین علیهالسلام درباره آنان فرمودند: «آگاه باشید که اینان ملتزم فرمان شیطان شده و اطاعت یزدان را ترک کردهاند و شیطان براینان مسلط شده و خدا را از یاد آنان برده است.»
بدعتگذاری
بعد از رحلت نبی مکرم اسلام، به تدریج انحرافات و بدعتگذاریها شکل گرفت و در زمان امام حسین علیهالسلام به اوج خود رسید. گستره این بدعتگذاری دین و شریعت نیز را در بر میگرفت و به همین جهت آن حضرت احساس خطر کرده و در جهت مبارزه با این انحراف و ناراستی گروه باطل قیام فرمود. درباره آنان آمده است: «همواره در این خیال هستند که هیچ حرامی را فرونگذارند؛ جز آنکه آن را حلال شمرند.» و نیز: «حدود الهی را تعطیل کرده و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام ساختهاند.»
حرمتشکنی اهل بیت علیهم السلام
بر اساس آموزههای متعالی اسلام، خاندان وحی، از ارجمندی و احترام خاصی برخوردارند و مقام و منزلت آنان، برتر و والاتر از همگان است. دوستی اهلبیت، اجر رسالت پیامبر اکرم صلّیالله علیه وآله و اطاعت از آنها، مسوولیت هر مسلمانی و پذیرش ولایت ایشان، تکمیل دینداری است. اما سوگمندانه باید گفت که گروه باطل و افسادگر، منزلت عترت نبی صلّیالله علیه وآله را نادیده گرفته و حرمت آنها را شکستند؛ چنان که سالار شهیدان علیهالسلام فرمودند:«بنیامیه، حرمت ما را نادیده گرفتند؛ اموال ما را به یغما بردند و اینک قصد جانم را کردهاند…»
حضرت علی علیهالسلام درباره معاویه و بنیامیه (گروه باطل) فرموده بود: «…. والله لایزالون حتی لایدعوا للهِ مُحرّماً الا استحلّوه و لاعقداً الا حلّوه و حتی لایبقی بیت مَدَر و لاَوَبرَالا دَخله ظُلُمهم و نَبَأ به سوء رعتهم و حتی یقوم الباکیان یبکیان: باک یبکی لدینه و باک یبکی لدنیاه…؛ سوگند به خدا! بنیامیه همواره ستم میکنند تا اینکه هیچ حرام خدا را باقی نگذارند؛ مگر آنکه آن را حلال گردانند و عهد پیمانی را که میبندند، به جور میشکنند. هیچ خیمه و خانهای وجود ندارد که ستمکاران بنیامیه در آن راه نیابند. در حکومت آنان دو دسته میگریند: دستهای برای دین خود که آن را از دست دادهاند و دستهای برای دنیای خود که به آن نرسیدهاند.»
آن حضرت در جای دیگر میفرمایند: «…انما هم مطایا الخطیئات و زوامل الآثام…؛ آنان (امویان) مرکبهای عصیان و نافرمانی و شتران بارکش گناهند…»
این تصویر ظلمانی و شرورانه با شدّت و ضعف در همه زمانها وجود داشته است؛ ولی در عصر قیام حسینی و پیش از ظهور حضرت مهدی علیهالسلام در آخرالزمان، شدیدتر و رذیلانهتر بوده و خواهد بود؛ همان گونه که در محرم ۶۱ هجری، اوج جنایت و شرارت گروه باطل به نمایش درآمد.
براساس روایات آخرالزمانی، جهان آکنده از ظلم و ستم، فساد، نابرابری، جنگ و کشتار، بدعت و انحرافات گسترده خواهد بود و ابلیس از تمامی حربههای شیطنت و فساد انگیزی استفاده خواهد کرد.
ویژگیهای گروه باطل در آخرالزمان و عصر ظهور
روایات مربوط به آخرالزمان، چهره کریه گروه باطل را چنین ترسیم میکند:
ظلم و ستمگری
یکی از ویژگیهای بارز گروه باطل در دوران ظهور، جور و بیداد فراوان و حاکمیت جبّاران، مستکبران، کینه توزان و ستمگران است. آنان منشأ عداوتها، خونریزیها و ظلمها بوده و از بزرگترین دشمنان حضرت مهدی علیهالسلام خواهند بود. چنانچه در روایات آمده: «سراسر زمین را ظلم و جور و دشمنی فرا میگیرد» و «…بعد از آنها (خلفا و امیران)، پادشاهان ستم پیشهای خواهند آمد و آن گاه مردی از اهلبیت من خروج خواهد کرد.»
دجالگری و ظهور دجال
از سردمداران گروه باطل و دشمنان منجی موعود، دجّال (طاغوت پرتزویر و حیلهگر) است. او مردم را به طغیان و فساد، خروج از ولایت الهی و فتنه و آشوب دعوت میکند و جریان دجالگری و الحاد را رهبری میکند. میان او و یارانش با لشکر قائم علیهالسلام جنگ واقع میشود و بالاخره به دست آن حضرت یا عیسی علیهالسلام کشته میشود.
هیچ پیامبری نیست، جز اینکه امتش را از دجال دروغگوی نابینا بر حذر داشته است؛ بیشتر اصحابش، فرزندان نامشروع و یاران طیلسان سبز (یهودیان) میباشند… و حضرت قائم، دجال را میکشد و او را در کناسه کوفه به دار میزند
کفر و گمراهی
مهمترین دشمنان و کینهتوزان با حق طلبان (پیامبران و امامان)، بیدینان، گمراهگران و کافران بودهاند. اینان در دوران قیام امام مهدی علیهالسلام نیز در کنار دیگر گروههای باطل قرار گرفته و به مخالفت و خصومت با انقلاب حق طلبانه برخواهند خاست. مهمترین ویژگی این جریان، الحاد، دینستیزی (سکولاریسم) و دنیاگرایی است که با ریشهکنی آن به دست حضرت مهدی علیهالسلام جهان به نورانیت و پاکی خواهد رسید.
«کفار بر نهرهای پنج گانه سیحون، جیحون، دجله، فرات و نیل مسلّط میشوند؛ جوّ عمومی و حاکم، جو کفر و بیدینی است؛ به طوری که حتی برخی از مؤمنان را نیز متزلزل کرده و به کفر دعوت میکند و حکام ستمگر مردم مسلمان را به گمراهی میکشانند.»
سفیانیگری و بیرحمی
یکی از جریانهای بارز باطل در دوران ظهور، جریان سفیانی است. این گروه بسیار منحرف، ولایت ستیز، اهریمنی و فسادگر، دست در دست یهودیان و مسیحیان، به جنایتهای فراوانی دست میزند و فساد، بیرحمی و طغیان را به حد اعلای خود میرساند. این جریان در دشمنی با امام زمان علیهالسلام و صالحان و پاکان، جدیت داشته و در چند مرحله از بین خواهد رفت.
«سفیانی از حق منحرف شود و از شاهراه دین خارج شود» ؛ «سفیانی، سپاهی را به سوی مدینه میفرستد و فرمان میدهد که هر کس از بنیهاشم در آنجا باشد، بکشند. [پس] مهدی علیهالسلام ظهور میکند و …. سیل خون راه میاندازد…. حلالها را حرام و حرامها را حلال میسازند… فجایع بزرگ همراه با ذلّت بزرگ روی میدهد.»
فتنهگری و کشتار
آخرالزمان، دوران فتنهها و آشوبها است که عمدتا از سوی زرسالاران، مستکبران و سلطهجویان به وجود میآید. اینها از سردمداران گروه باطل و از دشمنان حق و صلح و عدالت هستند که به دست امام زمان علیهالسلام نابود خواهند شد.
«فتنههای متعددی حادث میشود که تا ظهور حضرت مهدی علیهالسلام ادامه دارد» و «اثر آخرین فتنه، در هر خانهای ظاهر میشود.»
سلطهگری اشرار و مشرکان
حاکمیت و سلطه جریان شرک و شرارت، از ویژگیهای دیگر گروه باطل در دوران قیام مهدوی است. مشرکان، اشرار و فاسقان، در برابر جبهه حق قرار گرفته و منشأ بسیاری از تباهیها و منکرات خواهند بود. درباره آنها روایت شده است: «ستم و تباهی فراوان و منکر آشکار میگردد و اشرار بر نیکان مسلّط میشوند، فاسقان بر مردم حکومت میکنند و اشرار از ترس شرارت، مورد احترام میباشند، مشرکان فرزندان امت اسلامی را به استخدام خود در میآورند و اوباش و فسّاق رهبری مردم را بر عهده میگیرند و…»
نفاق و ناصبیگری
جریان نفاق و ولایت ستیز، از دشمنان سرسخت حق و حقطلبان بوده و دشمنی آنها با اهلبیت ـ به خصوص مهدی علیهالسلام ـ آنها را از بارزترین گروههای باطل قرار داده است.
«هنگامی که قائم قیام میکند، گروهی از دین و ولایت خارج میشوند؛ در صورتی که پنداشته میشد آنان از پیروان حضرت میباشند؛ هنگام قیام حضرت مهدی علیهالسلام، همه ناصبیان و دشمنان اهلبیت را بر آن حضرت عرضه میکنند؛ اگر به اسلام (ولایت) اقرار کردند، آنان را رها میکنند؛ وگرنه به قتل میرسند یا آنان را به پرداخت جزیه، ملزم میکنند» و «چون حضرت قائم علیهالسلام قیام کند، به کوفه میآید و در آنجا همه منافقان را به قتل میرساند و کاخهای آنان را ویران میکند…»
شیطان و فسادگریهای او
مهمترین عامل ظلمت جهان و شکلگیری و ساماندهی جبهه باطل، شیطان (ابلیس) است. او تمامی حرکتهای حق ستیز را رهبری میکند و در زمان ظهور نیز تمامی اعوان و انصار خود را جهت مقابله با حضرت مهدی علیهالسلام بسیج میکند. اما تومار عمر و فعالیت او، به دست حضرت برچیده میشود.
«…خداوند تا روز قیام قائم علیهالسلام، به شیطان مهلت داده است. وقتی خداوند قائم علیهالسلام را مبعوث میکند و [اجازه قیام میدهد]، حضرت به مسجد کوفه میرود و در آن هنگام، شیطان در حالی که با زانوان خود راه میرود، به آنجا میآید و میگوید:ای وای بر من از امروز…!»
«…باطن [مردم] خبیث و ناپاک و ظاهرشان زیبا باشد. همّت مردم شکمشان و شرافت آنان کالای آنها است. زنانشان قبله و دینشان، در هم و دینار است. فاحشهگری و زشت کاری ظهور کند. بسیار دروغ میشنوند و بسیار حرام خوار میگردند. بر بدکاری متحد میشوند و بایکدیگر بر دروغ و کینهتوزی دوستی میورزند. سالهای قبل از ظهور قائم، سالهای خدعه و نیرنگ خواهد بود. شرّ و بدعت در آن بیشتر از گذشته است.
زنان تظاهر میکنند و دروغ را حلال میدانند. شیطان با بدنهای آنان مخلوط شده، در خونهایشان رسوخ کرده و آنها را به دروغ و گناه وسوسه میکند تا آنجا که بدکاری، فراگیر همه شهرها میشود. دلها سخت و زمین پر از ستم و کشتار میگردد و…»
زراره میگوید: حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند: «منادی [از سوی آسمان] با با نام حضرت قائم، بانگ خواهد زد. پرسیدم: خصوصی است یا عمومی؛ حضرت فرمودند: عمومی است؛ هر قومی آن را به زبان خودشان میشنوند. عرض کردم: پس چه کسی با حضرت قائم مخالفت خواهد کرد؛ در حالی که نام او ندا میشود؟ فرمود: ابلیس، آنها را وا نخواهد گذاشت تا اینکه [در آخر شب] ندا میکند و مردم را به شک میاندازد (لایدعهم ابلیس حتی ینادی و یشکک الناس).»
در روایتی نیز از آن حضرت آمده است: «صوت جبرییل من السماء و صوت ابلیس من الارض؛ فاتّبعوا الصوت الاوّل و ایاکم الاخیر اَن تُفتَنُوا به؛ صدای جبرییل (هنگام ظهور) از آسمان است و صدای ابلیس از زمین؛ پس شما از صدای اول پیروی کنید و مبادا که از صدای اخیر به فتنه افتیددشمنیهای عرب و اهل کتاب
از جریانهای باطل در زمان ظهور و از مخالفان انقلاب جهانی مهدوی، اعراب، یهودیان و مسیحیان هستند. اینان نیز در جبهه باطل قرار میگیرند و به جهت در خطر افتادن منافع و خواستههای خود، به دشمنی با منجی موعود میپردازند.
«آنگاه که قائم ما قیام کند، بین او و عرب و قریش راهی جز شمشیر (و جنگ) نخواهد بود»؛ «هنگامی که علیه یهود، نصارا، صابئین، مادیگرایان و برگشتگان از اسلام و کافران در شرق و غرب کره زمین قیام میکند، اسلام را به آنان پیشنهاد میکند.
هر کس از روی میل پذیرفت، دستور میدهد نماز بخواند و زکات دهد…[اما] هر کس مسلمان نشود، گردنش را میزند تا آنکه در شرق و غرب جهان، یک کافر بر جای نماند.»
یهودیانی که با دجال هستند، میگریزند و پنهان میشوند؛ ولی درختها و سنگها، فریاد بر میآورند: ای روح الله! این یهودی است. حضرت نیز آنان را میکشد و کسی را بر جای نمیگذارد.