روز مَبْعَث ،روزی است که پیامبر اسلام(ص) ، به درجه پیامبری برگزیده شد و مأمور شد که چندخداپرستی و بتپرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند. حضرت محمد( ص) در این زمان چهل سال داشت و در مکه زندگی میکرد. مقدمه
بی تاب از حرارت تکلیم، از قله «نبوت» باز می گردد. اینک ندای «اقرأ باسم ربک الذی خلق» در جانِ روشن پیامبر صلی الله علیه وآله طنین انداخته است . قرآن، بر قلب مبارک پیامبری نازل می شود که امین وحی است و دلسوز مؤمنان. مردی از نسل ابراهیم، به پیامبری مبعوث می شود تا دیگر بار کعبه را از آلایش بتها پاک سازد. پیامبری می آید تا تجلی رحمتِ خداوند باشد.
بعثت پیغمبر اسلام یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام عالى نبوت و خاتمیت، حساسترین فراز تاریخ درخشان اسلام است. بعثت پیغمبر درست در سن چهل سالگى حضرت انجام گرفت. پیغمبر تا آن زمان تحت مراقبت روح القدس قرار داشت، ولى هنوز پیك وحى بر وى نازل نشده بود. البته قبلا علائمى از عالم غیب دریافت مى داشت، ولى مامور نبود كه آن را به آگاهى خلق هم برساند.
در آن زمان میان مردم قریش و ساكنان مكه رسم بود كه سالى یك ماه را به حالت گوشه گیرى و انزوا در نقطه خلوتى مى گذرانیدند. درست روشن نیست كه انگیزه آنها از این گوشه گیرى چه بوده است، اما مسلم است كه این رسم در بین آنها جریان داشت و معمول بود. نخستین فرد قریش كه این رسم را برگزید و آن را معمول داشت عبدالمطلب جد پیغمبراكرم بود كه چون ماه رمضان فرا مى رسید، به پاى كوه حرا مى رفت، و مستمندان را كه از آنجا مى گذشتند یا به آنجا مى رفتند، طعام مى داد. به طورى كه تاریخ اسلام گواهى مى دهد، پیغمبر نیز پیش از بعثت به عادت مردان قریش، بارها این رسم را انجام می داد. از شهر و غوغاى اجتماع فاصله مى گرفت و به نقطه خلوتى مى رفت و به تفكر و تامل مى پرداخت. پیغمبر چند سال قبل از بعثت، سالى یك ماه در حرا به سر مى برد و چون روز آخر باز مى گشت، نخست خانه خدا را هفت دور طواف مى كرد، سپس به خانه مى رفت.
نزول اولین وحی
به عقیده اکثر علمای شیعه، بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز ۲۷ ماه رجب، پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این هنگام، چهل سال داشتند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، طبق رسم خویش چند روزی بود که برای عبادت و تفکر به غار حرا آمده بودند. در روز بیست و هفتم ماه رجب بود که جبرئیل (یکی از چهار فرشته مقرب الهی و مأمور ابلاغ وحی از جانب پروردگار به پیامبران) به سوی ایشان نازل شد. او بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد بخوان. پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل آیات آغازین سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود: “بسم الله الرحمن الرحیم. اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ و ربک الاکرم. الذی علم بالقلم. علم الانسان مالم یعلم. به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که بیافرید. آدمی را از علق بیافرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است. خدایی که بهوسیله قلم آموزش داد و به آدمی آنچه را که نمیدانست، آموخت.”
بازگشت از کوه حرا
پس از این پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از کوه پایین آمدند و به سمت مکه و خانه خویش عازم شدند. هنگامی که به خانه رسیدند ماجرای بعثت خویش را برای همسر گرامیشان حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بازگو نمودند. خدیجه (سلام الله علیها) نیز که در سالهای همسری با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آثار بزرگی و پیامبری در ایشان را دیده بود، گفت: “به خدا دیرزمانی است که من در انتظار چنین روزی، بسر بردهام، و امیدوار بودم که روزی تو رهبر خلق و پیغمبر این مردم شوی.”
در همین روزهای آغازین بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که در هنگام استراحت ایشان، جبرئیل برای بار دیگر بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و آیات نخستین سوره مدثر را بر ایشان خواند که: “بسم الله الرحمن الرحیم، یا ایها المدثر، قم فأنذر، و ربک فکبر و ثیابک فطهر و الرجز فاهجر و لاتمنن تستکثر و لربک فاصبر به نام خداوند بخشنده مهربان،ای کسی که جامه به خود پیچیده ای، برخیز و قوم خود را از عذاب خدا بیم ده و خدا را به بزرگی یاد کن و لباست را پاکیزه دار و از ناپاکی دوری گزین و بر هرکس احسان کنی ابداً منت نگذار و برای خدا صبر پیش گیر”
میتوان گفت مفاد این سوره این است که از این پس، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باید پیوسته به فکر بیم دادن مردم از نافرمانی خداوند بوده و لحظهای از آن غافل نباشد و بدین گونه بود که اولین آیههای کتاب آسمانی دین اسلام به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و ایشان از جانب خداوند به مقام رسالت برگزیده شدند.